قدس آنلاین :شهناز صاعلی دارای مدرک لیسانس زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه علامه طباطبایی است. این مترجم فعالیتهای ادبی اش را در سال ۷۲ با نقد ادبی در مجلات کتاب ماه ادبیات و فلسفه-مجله ادبیات داستانی شروع کرده است و بعد به طور مفصل در کتاب ماه ادبیات کودک و نوجوان در دوره آقای مهدی حجوانی این فعالیت ها را ادامه داده است.
صاعلی همزمان چند زندگینامه تالیف کرده است. زندگینامه های «ناله ماوشان: داستان زندگی عین القضات همدانی»، «بهرام گور» و «علامه حلی» از آثار تالیفی این نویسنده است. او ترجمه رمان های نوجوان را هم در فعالیت های ادبی اش دارد، «عدد شیطانی» «مرد سفر» از جمله آثار ترجمه این نویسنده و مترجم است.
صاعلی به تازگی «قصه گرگ» و «ماجراییها» را به بازار عرضه کرده است. «قصه گرگ» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مجموعه هشت جلدی «ماجراییها» توسط انتشارات قدیانی منتشر شده است. در این مجموعه چهار کودک با هشت ماجرای شگفتانگیز و سرگرمکننده همراه مخاطب پا به سرزمین ماجراهای ناخواسته میگذارند. «قصر هولناک»، «درهی مرموز»، «کوهستان ترسناک»، «دریای اسرارآمیز»، «رودخانهی عجیب»، «جزیرهی خطر»، «کشتی پرحادثه» و «سیرک پرماجرا» عناوین کتابهای این مجموعه است.
با شهناز صاعلی درباره ترجمه ها و معیارهایی که برای انتخاب اثر دارد به گفتگو نشسته ایم که می خوانید.
* کتاب ها را برای ترجمه بر چه اساسی انتخاب می کنید؟
** ملاک من برای انتخاب کتاب چند چیز است. کتاب در درجه اول باید توجه بچه ها را به خود جلب کند و این کار را عنوان کتاب و جلد کتاب انجام می دهد. اگر عنوان کتاب برای بچه ها جالب باشد و همینطور طرح روی جلد به نظرشان جذاب بیاید، فورا آن را انتخاب می کنند. مساله بعدی این است که خیلی دوست دارم در درجه اول روی آثار کلاسیک کار کنم چون آثار کلاسیک ماندنی و همیشگی هستند. همچنین برایم مهم است داستان کتاب برای بچه ها آموزنده باشد یا حال بچه ها را عوض کند، او را به فکر بیندازد و گوشه ای از جهانی را که نمی شناسد به او بشناساند یعنی کتاب هایی که تجربه بچه ها دیگر را به خواننده اش منتقل کند، البته شیوه داستان نویسی نویسنده هم مهم است. همه اینها مجموعه ای برای انتخاب کتاب کودکان و نوجوانان هستند.
* چه قدر به جوایزی که یک کتاب گرفته است، اهمیت می دهید؟ این مساله می تواند ملاک مهمی برای انتخاب اثر باشد؟
** طبیعی است جوایزی که کتاب گرفته مهم است، بخصوص برای ناشری که کتاب راچاپ می کند چون ناشران روی جوایزی که کتاب دریافت کرده، خیلی مانور می دهند اما راستش من چندان اهمیتی نمی دهم چون من کتاب های فراوانی را می بینم تا برای ترجمه انتخاب کنم و در این میان دیده ام کتاب های خوبی هستند که نادیده گرفته شده اند.
* به نظرتان چرا کتاب های خوب نادیده گرفته می شوند چون در هر حال در کشورهای مطرح حوزه کتاب، ساز و کارهای مختلفی برای دیده شدن اثر وجود دارد؟
** بنظرم اولین دلیلش به احتمال زیاد انبوه تولید فرهنگی آنهاست. من که همیشه کتاب های ناشران خارجی را رصد می کنم، واقعا از این همه تولید انبوه کتاب و آثار فرهنگی آن ها شگفت زده می شوم. نویسندگان پرکار با ایده های نو و قلم زیبا فراوان هستند، نویسندگانی که پر از دانش تاریخی و فرهنگی و ادبی هستند و مخاطب خود را خیلی خوب می شناسند و طبیعی است در چنین جوی باید کتاب هایی برنده شوند که بیشترین امتیاز را می گیرند و این به نشانه نادیده گرفتن و ارزشمند نبودن کارهای دیگر نیست. جو رقابت شدید است و سخت.
* برگردیم به سوال اول به این نکته اشاره کردید که کتاب های کلاسیک را برای ترجمه انتخاب می کنید چون می توانند همیشه خواندنی باشد، این باعث نمی شود بعضی از کتابهای خوب را که در بازار وجود دارند و در آینده قرار است در لیست کتابهای کلاسیک قرار بگیرند از دست بدهید؟
** اکثر کتاب های کلاسیک ترجمه شده اند و من سعی می کنم دوباره کاری نکنم، مگر علتی داشته باشد. البته همه آثار کلاسیک ترجمه نشده اند مانند همین کاری که کانون چاپ کرده است. اما عرض کردم من کتاب های فراوانی را بررسی می کنم تا کتابی را انتخاب کنم و مطمئنا کتاب خوب حتی اگر کلاسیک نباشد، انتخاب می کنم و فرمایش شما کاملا درست است، برای کلاسیک شدن اثر، زمان لازم است
* پر فروش بودن یک اثر هم برای شما ملاک انتخاب است و تا چه اندازه به بحث نزدیکی فرهنگی کتاب ها با جامعه و فرهنگ ایرانی توجه دارید؟ نیاز هست این خصوصیت در نظر گرفته شود؟
** باتوجه به اختلاف فرهنگی شاید نتوان پرفروش بودن را یک ملاک محکم در نظر گرفت. مطمئنا محیط فرهنگی در فروش اثر تاثیر دارد. هنگام انتخاب کتاب، نزدیکی فرهنگی بخصوص برای بچه ها بنظرم مهم است. چون کودک و نوجوان درک درستی از جوامع غیر جامعه خودش ندارد -البته در این زمانه با این امکانات ارتباطی شاید این حرف مسخره بنظر بیاید -اما دیدن یک مساله است و لمس موضوع چیز دیگر. بچه ها با کتابی که برایشان ملموس باشد بهتر می توانند ارتباط برقرار کنند. ا
البته نمی توان از همه کتاب ها چنین توقعی داشت. اگر این موضوع در کتابی باشد خیلی خوب است اما اگر اثری بتواند با تکیه بر فکر و اندیشه و نیازهای عاطفی بچه ها -که در تمام بچه ها مشترک است -با آنها ارتباط برقرارکند، کتاب خوبی است.
* شما در دو حوزه تالیف و ترجمه کتاب دارید بعضی ها معتقدند کارهای ترجمه جا را برای آثار تالیف تنگ کرده است با این نظر موافقید یا بگذارید بپرسم گرایش بیشتر نوجوانان به آثار ترجمه ناشی از چیست؟
** خوب احتمالا نویسندگان فکر می کنند چون تمام کارهای ترجمه، همه جور موضوع هست دیگر جایی برای آنها نمی ماند که بخواهند درباره موضوعی بنویسند. بنظرم دلیل موجهی برای تولید آثار تالیفی نیست. تصور کنید اگر نویسندگان خارجی هم می خواستند درباره آثار نویسندگان دیگر چنین فکری بکنند، این همه اثار آدبی به وجود نمی آمد. دامنه تخیل، بی حد و مرز است، فقط کافیست اسباب تولید آن را داشته باشیم. من خودم چند ایده عالی در ذهن دارم و منتظرم روزی بتوانم آن ها را بنویسم. من با بچه ها، خیلی سر و کار داشته ام و می دیدم که اگر کاری برایشان جالب باشد اهمیت نمی دهند اثر ترجمه است یا تالیف، حتی گاهی اصلا اسم نویسنده برایشان مهم نبوده است. موضوع داستان و شیوه روایت برای بچه ها مهم است. این موضوع را می توان از دیدگاه ناشران هم بررسی کرد که شاید ترجیح می دهند ترجمه چاپ کنند تا تالیف. شاید فکر می کنند کارهای تالیفی جذابیت چندانی ندارند.
* با این توضیح، بفرمایید چه قدر کارهای تالیفی ما در حوزه نوجوان ارزش ترجمه شدن به دیگر زبان ها را دارند؟
** پاسخ به این سوال کمی سخت است چون همه اثار تالیفی را نخوانده ام. این مساله بستگی به نیاز مقصدی دارد که کتاب می خواهد به آن زبان ترجمه شود. الان آثار کلاسیک بزرگسال به خیلی زبان ها ترجمه شده و می شود. اگر اثری دارای ویژگی خاصی باشد، حتما ارزش ترجمه شدن دارد. حال این ویژگی می تواند یک نگاه فرهنگی با ارزش باشد یا معرفی نگاه تازه ای. موضوع این است که ما باید در آثار تالیفی نگاه نویی داشته باشیم. می توان یک موضوع را با شیوه های مختلف بیان کرد. بنظرم اکنون شیوه بیان نو است که اثر تالیفی را خاص می کند. به قول اهالی نقد ادبی، باید آشنایی زدایی کرد.
نظر شما